• وبلاگ : نشانه
  • يادداشت : يه ترکش قديمي
  • نظرات : 10 خصوصي ، 52 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + پورحسين 
    سلام آقاي احمديان

    قبل از عيد که شلمچه برامون(دانشگاه اصفهان)صحبت کرديد يه جايي از حرفهاتون گفتيد "زندگي لجني "من خيلي از دستتون ناراحت شدم که چرا اين لفظ رو بکار برديد.همون موقع به دوستم گفتم البته يه جورايي حق ميدم به آقاي احمديان چون اينقدر صحنه هاي وحشتناک و دردآور زمان جنگ ديدن که اگه من بودم لفظاي بدتر از اين براي اين زندگي به کار مي بردم.البته اگه يادتون باشه همون موقع جسارت کردمو اومدم بهتون گفتم.شما گفتيد که منظورتون چي بوده.

    اينا رو گفتم که بگم کاملا حق داريد که خسته باشيد از مرور اون خطرات تلخ ولي چرا از يه زاويه ديگه نگاه نمي کنيد.از نظر من شما فقط به يک دليل شهيد نشديد واون اينه که واسطه ي من و امثال من باشيد با شهدا که اگه ترک سنگر کنيد اين واسطه قطع ميشه. باور کنيد.اگه شما و امثال شما ترک سنگر کنن من و امثال من چه فرقي داريم با اونايي که توي زمان شما نيستند و 50 سال ديگه به دنيا ميان.

    من قبل از عيد اولين بار بود که مي رفتم جنوب.تا آخر امسال شايدم زودتر فارغ التحصيل ميشم.بعد از اون شما و وبلاگتون و يکي دو نفر ديگه از عزيزان مثل شما ميشين رابط من با شهدا که توي حال و هواشون بمونم.

    التماس دعا