اولا سلام بر تو مرد گل و گلاب دوما تبريك به خاطر برتر شدن وبلاگت سوما بنازم به اين دست و پنجه كه اينقدر راحت درو دل مي كنه خيلي حال كردم ميدوني چرا نه واسه خاطر اينكه متنات خوب و بودن و به قول بچه ها گفتني خاطرات شيرين بودن نه مي دوني به خاطر اينكه هنوز با گذشت اين همه سال باز هم حرف در مورد شهدا و بزرگ مردان دشت فكه و شلمچه و ... برتر شد وقتي داشتم متناتو مي خوندم يه جوري شدم يه حس نزديكي خدا نصيبم كرد يه دفعه پام خورد جنوب و ديدم سرزمين لاله هاي عاشق رو ولي برام شلمچه يه چيز ديگه بود از اون اول عمرم تا به اين سن با هزاران بدختي كه تو زندگيم دارم هيچ وقت حس بي كسي و غربت نكردم حسي كه ديونم مي كرد ولي اونجا من ديوانه وار فهميدم حس بي كسي و غربت رو خيلي دلم ميخوادواسه يه دفعه هم باهات چت كنم دلم ميخواد يه ذره برام از اين حرفاي قشنگ وبلاگت بگي كه شده گرچه شايد ديگه رنگ شلمچه رو نبينم ولي دلم لك زده واسه شلمچه و غروب هاي قشنگش
بازم هم تبريك به تو به خاطر وبلاگ زيبات و به خودم در حسن اتنخاب وبلاگ براي ديدن
فداي شما يلدا دخترك كوچه پس كوچه هاي تنگ همدان
اولا سلام بر تو مرد گل و گلاب دوما تبريك به خاطر برتر شدن وبلاگت سوما بنازم به اين دست و پنجه كه اينقدر راحت درو دل مي كنه خيلي حال كردم ميدوني چرا نه واسه خاطر اينكه متنات خوب و بودن و به قول بچه ها گفتني خاطرات شيرين بودن نه مي دوني به خاطر اينكه هنوز با گذشت اين همه سال باز هم حرف در مورد شهدا و بزرگ مردان دشت فكه و شلمچه و ... برتر شد وقتي داشتم متناتو مي خوندم يه جوري شدم يه حس نزديكي خدا نصيبم كرد يه دفعه پام خورد جنوب و ديدم سرزمين لاله هاي عاشق رو ولي برام شلمچه يه چيز ديگه بود از اون اول عمرم تا به اين سن با هزاران بدختي كه تو زندگيم دارم هيچ وقت حس بي كسي و غربت نكردم حسي كه ديونم مي كرد ولي اونجا من ديوانه وار فهميدم حس بي كسي و غربت رو خيلي دلم ميخوادواسه يه دفعه هم باهات چت كنم دلم ميخواد يه ذره برام از اين حرفاي قشنگ وبلاگت بگي كه شده گرچه شايد ديگه رنگ شلمچه رو نبينم ولي خدا خودش ميدونه دلم لك زده واسه شلمچه و غروب هاي قشنگش
شما داريد از شيريني اين جنگ مي گيد كه هنوز واسه من تموم نشده...
ولي من بايد از تلخي جنگي بگم كه هنوز شروع نشده؟؟؟؟
سلام حاجي
بودن اين بلاگ اين سعادتو نصيب ما مي كنه
كه اگه نمي تونيم پاي صحتباي قشنگت بشينيم
اينجا مهمونتيم
كوچيك شما مهدي ( رفيق اميد)
به منم سر بزن
هوالحق
سلام
ممنون از حضورتون....
چي بگم...جالب بود! ولي بنده خدا دردشم خيلي جالب بود!!! خوش به حال اصلي اونا
تسليت بابت اتفاق امروز....توهين به حرمين سامرا...
التماس دعا
(راستي پيغام آخري كه موقع رفع زحمت از وبتون دينگ مي زنه جلوچشممون... از اون پيغاماي باحال و دلنشين و موندني بود) دستتون دردنكنه
زيبا بود و دل نشين
ممنون كه پيشم امدي
موفق و پيروز باشيد
باباي
سلام عليكم
خيلي قشنگ بود حداقل براي من كه دلم تنگه...
خدا قوت.. يا علي
سلام بار اول خواندم خنديدم بار دوم همين جور بار سوم ولي براي چهارمين بار كه مطلبتون خوانده ام ياد جانبازان شيميايي افتادم و ....
آن موقعه ديگه نتوانستم بخندم اشك جلوي چشماما گرفت و به اين فكر كردم آيا همه چيز جنگ دوست داشتني هست
صلوات هم فرستادم
به خدا ديشب خواب جبهه رو ديدم
راستي خيلي قشنگ بود
من كه خوش اومد
منتظرت تا هميشه
خدا هميشه با ماست
سلام عليكم.دست مريزاد حاج محمد.واقعا خاطره قشنگي بود. خيلي طنزش زياد بود و مزه داد. جدّا من كه مُردم از خنده. اونهايي كه شما رو از نزديك ديده اند، خوندن اين خاطره بهشون بيشتر مي چسبه. جاري باشيد
يا علي!
سلام حاج محمد آقا
آقا پسرتون حالش بهتر شد؟
خاطره جالبي بود. ما هميشه از روايتگري شما لذت مي بريم.
ياد شرهاني و طلائيه كه برامون روايت مي كردي بخير...