به بهانه ی سی و یکمین سالگرد عملیات غرور آفرین محرم...
رزمنده های گردان ها ی محور های هم جوار ، پیشروی شان را کرده بودند و حالا نوبت لشگر 14 امام حسین ع بود که در میان طغیان آب و بارش بی امان باران و حجم شدید آتش دشمن حماسه آفرینی کند . رمز یا زینب س بود و آنشب خداوند می خواست صبرشان ، استقامتشان ، دلاورمردیشان و منتهای عظمت روحشان را بیازماید که آب و باران و آتش دشمن از آسمان و زمین برسرشان می بارید و می بارید که “هرکه در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش می دهند ”. آنشب آنجا کربلایی به پا بود که آب بود و آتش بود و آتش بود و آب بود و سربازانی که عاشوراییان زمانشان بودند و شیفتگان مکتب حسین بن علی علیه السلام که حالا دویرج فرات شده بود ، اما نه آرام که وحشی و طوفانی .
بچه ها بودند و رودخانه دویرج که دوباره نا آرام شده بود و بارانی که بی امان می بارید و دشمنی که با تمام قوا آتش و گلوله بود که انگار نذر کرده بود بباراند .
بعضی چفیه ها شان را گره زده بودند و این تنها دستاویزشان برای رهایی از امواج طغیان زده ی آب بود ، اما آب و باران دست به دست هم گره چفیه ها را از هم بازکرد و آنها را به آغوش خویش کشاند. فریاد های یازینب و یا حسین و یازهرای بچه ها در میان امواج خروشان آب می پیچید و آرام آرام گم می شد. آنها که قامتشان از دیگران بلندتر بود ، بچه ها را به دوش کشیده بودند ، شاید از معرکه بگذرند اما آب همچنان بالا تر از همه ، آنها را به دل خود فرو می برد . هرکس پی راهی بود تا از این دریای مواج بگذرد .
آنهایی را که آب توانست ، به آغوش خود کشید و “محرمی” شان کرد و اما آنهایی که توانستند از آب و باران و آتش گذشتند و تازه ابتدای نبردشان
بود با دستانی که حالا خالی شده بود و آب چیزی برایشان باقی نگذاشته بود . آن شب بارانی ، آنجا به ظاهر“ آب” پیروز میدان بود ؛ اما این مردان دلاور و عاشورایی لشکر 14 امام حسین علیه السلام بودند که حماسه ای بی منتها آفریدند که بیش از 300 شهید از روی دوش آب به روی دستان مردم تشییع شد که تا کنون نام و یادشان فروزان در یادهاست ...
خانه حماسه و پایداری
[ یکشنبه 92/8/26 ] [ 7:59 عصر ] [ محمد احمدیان ]