قرار بود در روز تاسوعای حسینی پنج شهید گمنام از شهدای حماسه آفرین سرزمین آسمانی شرهانی (عملیات محرم و والفجر1)در شهر دهلران طی مراسم با شکوهی دفن شوند.
از بین شهدای موجود در معراج پنج شهید انتخاب شد .
تصمیم گرفته شد که یکی از شهدای گمنام شهید بی سری باشد به نیابت از ارباب بی سرمان !
علاوه بر کاووش های قبلی مبنی بر عدم وجود نشانه ای برای شناسائی پیکر ها برای آخرین بار بدقت جستجو آغاز شد .
لحظات بسیار سختی بود ،جدا شدن از شهدائی که چند وقتی بود در معراج با عطر وجودشان خو کرده بودیم ،سنگر صبورمان بودند و حال در حال جدا شدن و رفتن .
آخرین شهید !حال و هوای عجیبی حاکم شده ،او سر ندارد و قرار است به نیابت ارباب بی سرمان دفن شود .
خدای او کیست که چنین سعادتی را پیدا کرده ؟!
پدر و مادرش چه کسانی هستند؟
و....چقدر حرف نگفته و نهفته در دل که نثارش کردیم.
ناگهان چیزی شبیه معجزه اتفاق می افتد .
تکه پارچه ای همراه شهید حواس بچه ها رو به خودش جلب کرد ،چیزی رویش نوشته شد!
به سختی خوانده شد و هویت شهید آشکار گشت.
شهید حسین پزنده اعزامی از اصفهان
نام حسین شهید همه را به هم ریخت.
شهید دیگری جایگزین او شد و به یقین حسینی دیگر.
ورودی شهر دهلران از سمت اندیمشک آرامگاه آنان شد.
****************************************************
ترکش پست:
1- از اینکه این بار دیر انجام وظیفه کردم معذرت می خوام مسافرت بودم و دعا گوی شما.
2- به مناسبت ایام محرم کمی با تاخیر از من بپذیرید.
3-مطلب بعدی هفته آینده .
[ یکشنبه 87/11/6 ] [ 1:11 عصر ] [ محمد احمدیان ]