سفارش تبلیغ
صبا ویژن

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ نشانه خوش آمد میگویم ... این خاکا شمیم سیب حرم داره ، دیگه دل من چی کم داره حالا که با شهداست ، راهی که شروع میشه از کنارشون ، ایشالا تو سایه سارشون مسیر وصل خداست...

 

توی مقر چه شور و حالیه،همه مشغول فعالیت وکارند.
پیکر شهدا را برای هجرت از معراج الشهدای بی بی فاطمه الزهرا سلام الله علیها به  معراج الشهدای اهواز آماده می کنند.
83 تا کبوتر ،کبوتر های خدایی ،ستاره های آسمون شرهانی دارند میرند.
همه شهدا را داخل تویوتا گذاشتیم .
داشتم به خودم می گفتم :یه روزی اگه 5 تا از این ها سوار یک تویوتا می شدند جای ششمی نبود ،اما ببین حالا 83 نفر .
چه دنیای غریبیه.
چقدر شهدا غریبند و غریبانه دارند از سفر کربلا بر می گردند .
به خودم اومدم دیدم خودروی حامل شهدا در کمال غربت از مقر خارج شدند و رفتند.
بغض گلوم رو گرفته ،آخه دو باره تنهایی آغاز شده بود.
                                   **************************************************
ترکش پست:
خیلی غصه می خوردم که بعد از جنگ جوانها همه چیز را فراموش کرده اند ،دیگه کسی یاد گذشته نیست.اونها نمی دونند برای حفظ این اسلام ،آزادی ، و خاک چه خونها ریخته شده.
آقا مهدی از بچه های گردانمون در زمان جنگ باعث شد با بچه های دانشگاه صنعتی اصفهان عازم مناطق عملیاتی جنوب شدیم ،سه روز با دانشجویان این دانشگاه همسفر شدم ،وقتی از سفر بر می گشتم بزرگترین غصه ام جدا شدن از جوونهای بود که فکر می کردم همه چیز را فراموش کرده اند.
*ساعت حدود دوازده شب بعد از جلسه ای که داشتم به دانشگاه صنعتی رفتم ،هوا خیلی سرد بود باور نمی کردم اینها که دارند کار می کنند دانشجویند.
یکی بیل به دست زمین اطراف قبور شهدا را صاف می کرد،تعدادی خاک می آوردند ،تعدادی همه داشتند فضا سازی اطراف محل دفن را تکمیل می کردند از خودم خجالت کشیدم چرا در مورد این جوونها زمانی بد فکر می کردم.
*خدا کنه جوونها بیان حرمت شهدا شکسته نشه .شاید ندونند که چه کسانی مهمون دانشگاهشونند و مراسم تشیع اون طور که شایسته شهداست برگزار نشه .وقتی شهدا را روی دست دانشجویان دیدم و اشک چشم اونها را و استقبال بی نظیرشون از شهدا را بازم از خودم خجالت کشیدم به چند دلیل :
1_چرا زمانی فکر می کردم شهدا غریبند!
2_چرا در مورد این جوونهای قدر شناس و با مرام و معرفت این طوری فکر می کردم.
3_چرا نتونستم به اندازه کسانیکه شهدا را ندیده اند نسبت به شهدا معرفت پیدا کنم.
دلم می خواست وقتی قرار شد چند دقیقه قبل از دفن شهدا صحبت کنم فریاد بزنم :
شهدا غریب  و این جوونها هم بی معرفت نیستند بدا به حال کسانیکه قدر این ها را ندانند.
*دعای عرفه شرهانی جای همه خالی غوغای بود و بیشتر زائران حریم شهدا در شرهانی جوونها بودند یاد اون روزی افتادم که 83 شهید غریبانه از اینجا رفتند بازم از خودم خجالت کشیدم بابا اگه جوونهای این مملکت می دونستند اون روز غریب هم شرهانی را با عطر وجودشون و گل قدمهاشون زینت می دادند.




[ یکشنبه 86/10/2 ] [ 5:0 عصر ] [ محمد احمدیان ]

نظر