نمی دونم برای هفته دفاع مقدس چی باید بگم!
دلم می خواد امروز فریاد بکشم.مطلب امروز من رو بعنوان یک یادداشت نخونید.
اصلا می تونید نخونید،بگذارید این فریاد هم مثه خیلی از حرفهای نگفته من سر به مهر بمونه،از هیچ کس شاکی نیستم،از هیچ جا اخراجم نکرده اند،هیچ طلبی هم ندارم،
آی گوشهای شنوا من دلتنگم،
دلتنگ دوداسپند اعزام،
دلتنگ اتوبوسهای گل گرفته،
دلتنگ جنوب،دلتنگ غرب،
دلتنگ خاکریز،دلتنگ سنگر،دلتنگ معبر،دلتنگ انفجار،دلتنگ روز های خوش سنگر نشینی،دلتنگ دارخوئین،دلتنگ اردوگاه عرب،دلتنگ کفیشه،دلتنگ اردوگاه قدس،دلتنگ موقعیت ائمه،دلتنگ موقعیت مهدی،دلتنگ کارون ،دلتنگ اروند،دلتنگ هزار قله،مریوان ،سردشت،سقز،بانه،پادگان توحید،ابوذر،پادگان لوله،سد وحدت ،سد دز،و.....
آی گوشهای شنوا من دلتنگم!
دلتنگ حاج حسین خرازی،دلتنگ موحد ،عرب ،قوچانی،حاج علی باقری،اصغر صفایی،کمالپور،جوانی،یخچای ،عابدینی زاده،ابراهیمیان،محمدی ،خندان،مظاهری،افضلی،منصوری،دیگر اشک امانم نمی دهد،بگذارید فقط یکی را بگویم،
آی گوشهای شنوا من دلتنگ بچه های یک رنگ جنگم.
هفته دفاع مقدس برای بعضی ها یعنی نمایشگاه،سخنرانی،شب خاطره،صندوق رای گیری،پاک کننده سابقه و ....!
اما برای من این هفته کشنده است،من عاشق جنگ نیستم،من کمبود شخصیت ندارم،من دلتنگ دوستان یک رنگ و یک دلم هستم.
گناهم چیست؟
سنگین ترین مصیبت دل این مصیبتم
جامانده ام مسافر شهر شهادتم
***************
ترکش پست:
*اشک ،اشک ،اشک، و لبخندی تلخ.
*نمی دونم چی نوشتم،ببخشید.
[ شنبه 86/6/31 ] [ 4:42 عصر ] [ محمد احمدیان ]