• وبلاگ : نشانه
  • يادداشت : زدم به دل دشمن!
  • نظرات : 20 خصوصي ، 20 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     
    + منتظر 
    خدايا از اين همه تك خوري ديگران خسته شدم ... بازم شكرت! كه سالي يكبار قسمتمون مي كني يه قدري تو اين مناطق بمونيم و نفس بكشيم. مي دونم دل امثال شما ها مي خواد، زياد دور از نشانه ها نمونه ولي به جدم قسمت مي دم هر جا نشونه اي ديدي كه تو رو ياد خاطره هات انداخت ما رو هم دعا كني . چو از اين كوير وحشت به سلامتي گذشتي به شكوفه ها به باران برسان سلام ما را (اگه اشتباه نكنم تو طلائيه بود كه گفتي اگه به خودت مسلط نيستي نيا اينجا اگه مراقب چشمت نيستي تو اين خاكا الكي نگرد مي خوام اونجا يه دعاي مخصوص كني كه سال ديگه با اذن دخول بيايم(من و رفيقم) نه همينجوري )
    + قناصه 

    يك پست هم بگذاريد در مورد احساس تون از اولين حضور زير آتش. من كه تا قبل از اين خيلي قپي در مي كردم ولي بعد از مانور پادگان ميشداغ كه آتش كنترل شده! بود، بد جور خدا ضايع مون كرد، گفتم اين شهدا هيچ كاري هم نكرده باشند همين كه جرات كردند بروند از اين آتش شهادت حقشونه. ان شاءالله شما هم شهيد شويد!

    ولي حتما بنويسيد چه طور جرات مي كرديد بريد زير آتش.

    با سلام
    و بودند در واقعيت هايي سخت باور کردني، مرداني که از جنس بلور بودند و الماس همتشان مي دريد قلب همه سختيهارا

    و چه بسا هستند هنوز محرم رازشان كه تنها سينه خود را براي رازداران واقعي و نزديكان حاضر بر سر عهد و پيمان شان مي گشايند و نا گفتني هايشان را به اهل دلو اهل ايمان واقعي بر ملا ميكنند

    رسيدين سر اين قول و قرارتون ياد بي بضاعتان اين گوشه از دور افتادگي را هم باشيد .

    سرود عارفانه اي

    ،سروش عالمانه اي،

    نگاه عابدانه اي،

    حديث عاشقانه اي

    ،نگاه گرم آفتاب

    زبان سبز برگها

    ستاره اي و بي نشان

    شهيد جاودانه اي،

    تقديم به همه شهداي جاويد الا ثر ديار مان

    سلام عليكم

    چه زيبا و چه ملموس خاطره شما بود. گاهي از كساني خاطره هايي ميشنويم كه از آ آغاز آن تا نون پايان آن بوي قصه و نقالي يدهد

    بارها ديديم و شنيديم كه سحن چون از دل برايد لاجرم بر دل نشيند

    و عطر نوشته هاي شما فضا را را عطر آگين كرده است و در اغاز ماجرا اشنان را همراه خود در باز سازي صحنه ها مي برد

    راه و رسم شهدا و ياران و خادمان شهدا همواره پر ره رو و استوار سر بلند و ثابت قدم باشيد

    توي سفر معنويتون بنده حقير و همه عزيزان را دعا بفرماييد و سلام ما را به ولي نعمتان ما برسانيد

    مخصوصا اگر گلي از اين بستان را تفحص كردين به ايشان بفرماييد كه دلهاي ما و افكار ما آرزومند ادامه راه انهاست

    زهي سعادت موفق و منصور و هميشه استوار باشيد

    عجيب بود زمستان زودتر ازپاييز آمده بود.
    و بعد از آرامش طوفان بود که برگ ريزان را ديدم.
    رهايم کنيد ،بگذاريد فرياد کنم،چرا بايد شاعرانه بنويسم؟!
    چرا نبايد بي پرده از دو تکه شدن پيکر شهيد محمد رضا قرباني بگويم؟!
    چرا نبايد بگويم دست قطع شده سيد محسن مظلوم را ديدم؟!
    چرا نبايد پاي قطع شده کيوانداريان را ......؟!
    سر متلاشي شده محمد پناهي را...؟!
    چرا امروز مرا آرام مي خواهيد؟
    چرا امروز مرا نرمال مي طلبيد؟
    آي بندگان خدا من آتش گرفته ام.
    سوخته ام ،جزغاله شده ام ،ديگر نمک به زخم دلم نپاشيد .
    بگذاريد اين نيمه جان آرام جان دهد.
    نوشته شده :کنار مقتل الشهداي اروند.
     <      1   2