وبلاگ :
نشانه
يادداشت :
زدم به دل دشمن!
نظرات :
20
خصوصي ،
20
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
سادات علوي
عجيب بود زمستان زودتر ازپاييز آمده بود.
و بعد از آرامش طوفان بود که برگ ريزان را ديدم.
رهايم کنيد ،بگذاريد فرياد کنم،چرا بايد شاعرانه بنويسم؟!
چرا نبايد بي پرده از دو تکه شدن پيکر شهيد محمد رضا قرباني بگويم؟!
چرا نبايد بگويم دست قطع شده سيد محسن مظلوم را ديدم؟!
چرا نبايد پاي قطع شده کيوانداريان را ......؟!
سر متلاشي شده محمد پناهي را...؟!
چرا امروز مرا آرام مي خواهيد؟
چرا امروز مرا نرمال مي طلبيد؟
آي بندگان خدا من آتش گرفته ام.
سوخته ام ،جزغاله شده ام ،ديگر نمک به زخم دلم نپاشيد .
بگذاريد اين نيمه جان آرام جان دهد.
نوشته شده :کنار مقتل الشهداي اروند.