• وبلاگ : نشانه
  • يادداشت : شعر جنگ.
  • نظرات : 3 خصوصي ، 9 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ساقي 

    < language=java> گداخت جان که شود کار دل تمام و نشد

    بسوختيم در اين آرزوي خام و نشد

    رواست در بر اگر مي تپد کبوتر دل

    كه ديد در ره خود تاب و پيچ ودام ونشد

    بدان هوس كه به مستي ببوسم آن لب لعل

    چه خون كه در دلم افتاد همچو جام و نشد

    به كوي عشق منه بي دليل راه قدم

    كه من به خويش نمودم صد اهتمام و نشد

    فغان كه در طلب گنج نامه ي مقصود

    شدم خراب جهاني ز غم تمام و نشد

    دريغ و درد كه در جستجوي گنج حضور

    بسي شدم به گدايي بر كرام و نشد

    هزار حيله برانگيخت حافظ از سر فكر

    در آن هوس كه شودآن نگار رام و نشد