سلام زيبا بود همرزم شهيدان ياد ما هم باش وقتي در عمق خاك به جستجوي ماه مجنون خويشي و دست در استين يار داريد و خوبان را تا سدرالمنتهي همراهي ميكني و بار ديگر بر خاك سجده ميگذاري و سر تسليم بر اراده او مي نهي محمد جان وقتي نجوا ميكني در دل خاك و عاشانه هايت را همسفر پرستو هاي عاشق ميكني محمود نام مرا نيز در گوش شهيدان زمزمه كن به انها بگو بگو اينجا ما حبسي طولاني را ميگذرانيم در سلول هاي تنگ تنگ تر از ذرات پوست بدن دلم گرفته محمد اسمان در گلويم زندانيست دلم محمد از مژه هايم جاريست زمزمه كن با شهيدان چرا زير باران با سوران .......
گاهي ديوانه و مجنون گاهي مجنون جنون
راستي محمد بگذريم ...... تا بعد