سلام عليكم چه خوب شد اخرش با اين نيمچه سوادم تو را يافتم
من زياد ادبي بلد نيستم براي همين به كميت هاي ذهن اشفته ام بسنده ميكنم راستش ازتون ميخوام حتما به وبلاگم بيائي حتما اوالا شما را جناب اقاي مصطفوي كه بسيار هم به شما ارادت دارد معرفي كرد و از من خواست وبلاگت را ببينم شايد پل ارتباطي باشد ميان من و تو اميدوارم كمكم كنيد اقاي احمديان سال هاست كه ان چه در ان روز ديده بودم وقتي كه شب ها تا صبح در ذهنم مرور ميكردم تا پاك نشود ازط ذهن انچه ديده ام و ....
اخر شهدا دستم را گرفتند و مرا به انچه دلم ميخواست رسانندند تا تونستم قلم بر سفيدي دفترم بكشم و....
زياده گفتم و بيهوده از ذهنم ..
منتظر چشمان زيبايتان هستم چشماني كه جز شهدا و صداقت هيچ نديده قدم بر چاله هاي دلم بگذار....