• وبلاگ : نشانه
  • يادداشت : يك برگ گزارش
  • نظرات : 8 خصوصي ، 8 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    رسول الله محمد(صل الله عليه و اله): فاطمة اعز الناس على . فاطمه عزيزترين مردم نزد من است . بشارة المصطفي:ص 71
    + ساقي 

    شقايق عاشق بر شانه هاي باد نشست و مرا ترك كرد و
    گفت: بينديش تا
    با من بودن را كجا از دست داده اي

    يک روز قبل از شهادت هادي دلم عجيب شور مي زد براي اينکه اضطراب و دلتنگي ام را کاهش دهم.به سراغ زينب رفتم تا بلکه با بازي و حرف زدن با او نگرانيم برطرف شود . در ميان صحبت هايم پرسيدم : زينب جان بابا کي مي آيد؟ انتظار داشتم با زبان بچه گانه اش مثل هميشه بگويد:‏«اگه دوتا اگه سه تا بخوابيم بابا مي آيد» اما گويي زينب از راز بزرگي مطلع بود....

    ادامه ي مطلب در وبلاگ نيم پلاك...

    www.nimpelak.parsiblog.com

    *****************************************

    مطلب پر محتوايي بود ، استفاده كرديم ، اجركم عند الله

    گرچه بدم ولي خدا تو رحم
    کن و کمک کن. بدي مرا
    مي‌بيني، دوست دارم
    بنده باشم، بندگي‌ام
    را ببين. اي خداي بزرگ،
    رب من، اگر بدم و اگر
    خطا مي‌کنم، از روي سرکشي
    نيست. بلکه از روي
    ناداني مي‌باشد. خداوندا
    من بسيار در سختي هستم،
    چون هر چه فکر مي‌کنم،
    مي‌بينم چه چيز خوب و
    چه رحمت بزرگي از دست
    دادم. ولي خداي کريم،
    باز اميد به لطف و
    بزرگي تو دارم.
    خداوندا تو توانايي.
    اي حضرت حق، خودت
    دستم را بگير، نجاتم
    بده از دوري شهدا،
    کار خوب نکردن، بندة
    خوب نبود،...
    (سردار شهيد حاج احمد

    کاظمي)

    سلام و هزاران درود بر افلاكيان خونين بال و

    سلام و درورد خدا بر بهشتيان خاك نشين

    چقدر لياقت ميخواهد كه با شهدا جلوس كردو با آنها رمز و راز داشت بسيار زيبا و ارزشمند بود

    وتشكر و سپاس از اينكه هنوز با برگهايي از دفتر معرفت شهدا اين مكان را عطر اگين نمودين

    جزاكم الله خيرا

    قلمتان همواره به جوهر معرفت رنگين باد

    ي شهدا شما سلام ما را به اربابمان برسانيد،ماكه لايق ديدن روي دلرباي او نشديم و فقط دلمان را به خاكهاي شلمچه طلاييه خوش كرديم و گفتن اين جمله كه آنها در اين خاك ارباب را ديدند پس خدا كند ماهم در اين خاك جلوه اي از او را ببينيم پس به ياد شهدا مي خوانيم:
    نسيمي جان فضا مي آيد/بوي كرببلا مي آيد
    شهدا ماندند و ما رفتيم و اي كاش ما هم مي مانديم و گذر زمان مارا از خاطره ها نمي برد و اي كاش دوستي با خوبان بر ما تاثير مي كرد و ماهم مي مانديم و چه جايي با صفاتر از جايي كه خوبان در آن هستند و كجا زيبا تر از جايي كه شهيدان از غافله ي ما جدا شدند و بهشت را مقدم بر اين دنياي مادي قرار دادند و كجا زيبا تر از كربلا كه سيدوسالار شهيدان اين جدايي از دنيا را به آنان ياد داد نه به آنها بلكه به همه ما ياد داد ولي آنان عمل كردند و ما عكس عمل
    قاب عکست بوي بابا
    خاک گرفته است
    يک هفته بود که نيا مده ام
    سنگ قبرت کثيف شده است
    جاي کفش است
    اما هنوز بوي خوبت را احساس ميکنم
    قاب عکس را دستمال مي کشم
    سنگ قبر را باگلاب مي شويم
    هنوز بوي خوبت را احساس مي کنم
    به قول مامان
    بابا هميشه بوي عطر مي داد
    به قول من
    بابا هميشه بوي بهشت مي دهد